سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یا ذالجلال و الاکرام

حلول ماه ربیع الاول ماه جشن و سرور اهل البیت(ع) تهنیت باد.

مژده رسیدن ماه ربیع الاول
این روزها که سپری می شود، حال و هوای دلم جور دیگری است. امسال هم محرم و صفر تمام شد و ربیع با مژده فرارسیدن بهار، تلنگری است که آیا دلت نیز بهاری شده است؟! ...
» این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است»
 این کلام پیر و مراد این انقلاب امام خمینی(ره) است که شاید بارها آن را شنیده باشیم. اما تا بحال به معنای واقعی این سخن اندیشیده اید؟! محرم و صفر دو ماه متوالی است که در آنها به عزاداری برای آل الله می پردازیم و در عزای ایشان به سوگ می نشینیم.
دو ماه که با آغاز آن داغدار مصیبت های کربلا می شویم و با پایان آن از فراق پیامبر(ص) و رحمت امّت ناله می زنیم که بار پروردگارا إنّا نشکوا إلیک فقد نبیّنا. این دل شکستن ها و این اشک ها و ناله ها گرچه دل را غمین می کند امّا آن را جلا نیز می دهد که سنگ تا سوزش آتش نبیند گوهر نمی گردد. ذکر و یادآوری مصائب اهل بیت در این ایّام بهترین وسیله ای است که مسلمانی خود را محکی بزنیم و دوباره آن را بیدار و زنده کنیم تا یادمان نرود در کجای تاریخ ایستاده ایم و چه وظایفی بر دوش داریم.
محرم و صفر ایّامی است که چراغ دلمان را برای یکسال در پیش رو روشن کنیم تا مبادا در تاریکی های غفلت و گمراهی گم شویم. مبادا یادمان برود که در کربلا چه گذشت که «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» شعار همیشه اعصار است و کوفیان در طول تاریخ کم نبوده و نیستند(1) و مبادا یادمان برود که فلسفه اربعین چه بود که پاسداشت آن نشانه ایمان شمرده شده(2) و مبادا یادمان برود که امام حسن(ع) چرا صلح کرد تا معاویه های روزگارمان را بشناسیم و اسیر مکر و تزویر شیطان های درونمان نشویم.
و مبادا یادمان برود زمین تاب نمی آورد مصیبت رسول خدا(ص) را و فراموش نکنیم و اشک ها و ندبه های شبانه روزی پاره تن پیامبر(ص) را که جفای مردمان را با خون دل دید. مبادا یادمان برود که غربت تنها به بی بارگاهی مزار نیست، غربت به تنهایی و هجران از یاران و اصحاب نیکوست.
فراموش نکنیم هشتمین اختر با قدومش سرزمینمان را گلباران کرد و مبادا فراموش کنیم که شرط ایمنی از عذاب در دژ مستحکم لا اله الاّ الله جز پیروی از ولایت نیست. محرم و صفر بهترین فرصت بود تا مسلمانی مان را زیر و رو کنیم و به قول امروزی ها up to date شویم.

و اکنون سفر با صفر به پایان رسید...
صفر تمام شد، سفر ما نیز در تاریخ اسلام تا اینجا به پایان رسید. خدا کند مسافران، سالم به مقصد رسیده باشند و خدا کند محرم و صفر اسلاممان را زنده کرده باشد. و اکنون که ربیع، آمدن بهار را نوید می دهد، دلهایمان نیز بهاری شده باشد تا در بهار سبز ظهور مولایمان بتواند قامت راست کند و با افتخار بگوید «من شیعه مرتضی علی(ع)»ام. شیعه و پیرو واقعی او که همه روزهای سال مزیّن به افتخارات و جانبازی های اوست و زمین و زمان به داشتن او فخر می فروشد و به آسمانیان به داشتنش مباهات می کند. امروز اول ربیع الاول و یادآور یکی دیگر از ایّامی است که خداوند به وجود امام علی(ع) افتخار کرد!
امام علی
او که جانش را می فروشد...
«وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ ...»؛ از مردم کسی هست که جان خویش را در راه رضایت خداوند می فروشد. (بقره/ 207)
این آیه نورانی در شب اوّل ربیع الاول در شأن امیرالمؤمنین علی(ع) نازل شد.
آن شب پیامبر(ص) از شر کفّار از مکه به مدینه هجرت کردند و امام علی(ع) این قهرمان همیشه تاریخ با نثار جان خویش در بستر رسول الله(ص) خوابیدند. آری، آن شب لیلة المبیت بود...
 به زمین نگاه کنید...
غزالی در احیاء العلوم آورده است: در شبی که امیرمؤمنان علی(ع) در جای پیامبر(ص) خوابید به جبرئیل و میکائیل خطاب رسید که من بین شما دو نفر برادری قرار دادم و عمر یکی از شما را بیش از دیگری قرار دادم. کدام یک از شما ایثار می کند که عمر طولانی از آن دیگری باشد؟ هر دو عمر طولانی را اختیار کردند. خطاب آمد: «به زمین نگاه کنید و ببینید که چگونه امام علی(ع) حیات خود را به برادرش پیامبر اکرم(ص) نثار نموده و به جای او خوابیده و جان خود را فدای جان او نموده است. به زمین بروید و او را از شر دشمنان حفظ کنید.» آنها آمدند و جبرئیل در بالای سر امیرالمؤمنین و میکائیل در سمت پاهای آن حضرت نشست و ندا کرد: یابن ابیطالب، خداوند در جمع ملائکه به تو مباهات فرمود. اینجا بود که آیه شریفه «وَ مِن الناس مَن یشری نفسه ابتغاء مرضات الله...» نازل شد.
شما نیز جان می فروشید؟!...
اگر آسمانیان و زمینیان به سرور و مولایمان علی(ع) افتخار می کنند و اگر خود را شیعه و پیرو آن حضرت می دانیم آیا حاضریم جان شیرین خود را در طبق اخلاص گذاشته و تقدیم امام زمانمان(عج) کنیم؟! همو که در این دو ماه محرم و صفر شب و روز بر مصیبت های پدران و آباء طاهرینش(ع) خون گریه کرد.
آیا آن قدر دل هایمان را حسینی و زینبی و حسنی و نبوی و رضوی و در یک کلام ولایت پذیر کرده ایم که با آغوش باز جان خود را در راه سربازی مولا و مقتدایمان نثار کنیم؟! آیا محرم و صفر اسلاممان را زنده کرده است که در طلیعه ربیع، برای تماشای بهار ظهور آماده شویم؟
ما اکنون در کجای تاریخ ایستاده ایم و چه مسئولیتی بر دوش داریم؟ لحظه ای درنگ تا فردا خجل نباشیم!
 پایان کلام...
حال که پیراهن مشکی ات را در می آوری، پیراهن سربازی مولا را بر تن کن و عزمت را راسخ که راه تو را می خواند... 

فهرست منابع و مآخذ
1-        قرآن کریم
2-        تفسیر المیزان- علامه طباطبایی (ره)
3-        احیاء العلوم- غزالی- کتاب هفتم در بحث ایثار نفس.
4-       بحارالانوار- ج19 و ج 36.
5-        تقویم شیعه- عبدالحسین نیشابوری

 



نوشته شده در چهارشنبه 90/11/5 ساعت 8:58 عصر توسط م کرمی + لینک ثابت نظر