سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یا ذالجلال و الاکرام

   1   2      >

صبر جمیل

جنگ ، مدرسة صبر و مقاومت بود و سالهای دفاع مقدس ، صحنة تجلی زیباترین صبرها. صبر شیر زنانی که در شهادت همسر، خم بر ابرو نیاوردند ، صبر مادرانی که چهار فرزند خویش را در مسـلخ عشق قربانی کردند و صبر بانـوانـی که بر
جراحت و زخمهای عزیزانشان بوسه زدند و صبر و انتطار نامعلوم همسرانی که برای بازگشت شریک زندگی‌شان ثانیه شماری کردند و صبر زنانی که بر زخم زبانها ،‌ طعنها و تمسخرهای دشمنان و تحریک منافقان سکوت پیشه کردند و صبر مادران و همسرانی که دراسارت عزیزانشان توکل کردند و صبر دخترانی که سالهای جوانی خویش را در رنج انتظار پژمردند و صبر زنانی که سالهای متمادی از عمر خویش را در به تربیت یادگار شهید ، چشم از احساسات و غرائز خویش فرو بستند و در خانة‌ شهید حرمت او را پاس داشتند و فرزندان شهدا را برای آینده ای روشن تربیت کردند. مقام معظم رهبری صبر زنان را در دوران دفاع مقدس بسیار ارزنده و مؤثر می دانند و می فرمایند :«در سالهای جنگ ، اگر صبر مادران و همسران شهدا نبود ، مشکلات بزرگی ایجاد می شد.»

(ویژه نامه حماسه گمنام ، بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس – دفتر امور زنان. نیمة مهر 1380.)



نوشته شده در سه شنبه 90/8/3 ساعت 7:6 عصر توسط م کرمی + لینک ثابت نظر

عملیات «فتح2 » در روز4 آبان ماه1365

 عملیات‌ «فتح‌2 » در روز4 آبان‌ ماه‌1365 در شمال‌ محور جنگ‌ به‌ منظور انهدام‌ تأسیسات‌ صنعتی‌ عراق‌ واقع‌ در شهر "دوکان" کردستان‌ عراق‌ صورت‌ گرفت. سد دوکان‌ که‌ در نزدیکی‌ شهر «سردشت» ایران‌ است، بر بلندی‌های‌ شمال‌ شرقی‌ کردستان‌ عراق‌ و تحت‌ سیطره‌ «اتحادیه‌ میهنی‌ کردستان‌ عراق» قرار داشت.
نیروهای‌ قرارگاه‌ «رمضان» سپاه‌ پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامی‌ با همکاری‌ و تمهیدات‌ و اطلاعات معارضان‌ کرد عراقی‌ و اجرای‌ آتش‌ سنگین، توانستند مرکز تاسیساتی‌ برق‌350 مگاواتی‌ سد دوکان‌ را با کمترین‌ لطمات‌ نیروهای‌ خودی‌ منهدم‌ سازند.

یک‌ سال‌ و نیم‌ پس‌ از این‌ عملیات‌ و در ماه‌های‌ آخرجنگ‌ نیز نیروهای‌ ایران‌ توانستند در عملیات‌ بیت‌المقدس‌6 مواضع‌ پدافندی‌ خود را تا حد اشراف‌ و تسلط‌ برسد و دریاچه‌ پشت‌ آن‌ پیش‌ ببرند.

نام‌ عملیات: فتح‌2 (نامنظم)
زمان‌ اجرا: 8/4 /1365
مکان‌ اجرا: سد دوکان‌ کردستان‌ عراق‌ - محور شمالی‌ جنگ‌
ارگان‌های‌ عمل‌کننده: قرارگاه‌ برون‌ مرزی‌ رمضان‌ از سپاه‌ پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامی‌ و معارضان‌ کرد عراقی‌
اهداف‌ عملیات: انهدام‌ تأسیسات‌ سد و شهر دوکان‌ عراق‌

منبع: کتاب کارنامه عملیات سپاهیان اسلام
 

 



نوشته شده در سه شنبه 90/8/3 ساعت 12:19 صبح توسط م کرمی + لینک ثابت نظر

درباره شهید حاج محمود قلی پور

 پاسدار شهید حاج محمود قلی پور در سال 1332 در شیراز،در خانوده ای مذهبی دیده به جهان گشود . دوران خردسالی وی در شیراز سپری شد  و تحصیلات مقاطع ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت در تهران سپری کرد و تحصیلات مقطع دبیرستان را با توجه به هجرت خانواده از تهران به رشت انتقال یافت و در دبیرستان شهید بهشتی (فعلی) رشت تحصیلات را به پایان رساند . باورود به سن جوانی به انقلابیون پیوست و برعلیه نظام جورستم شاهی تلاش و کوشش فراوان نمود . سال 1357 با پیروزی انقلاب اسلامی ،حاج محمود که در متن انقلاب بود با تشکیل کمیته انقلاب اسلامی با عضویت در کمیته فعالیتش را تداوم بخشید و با شکل گیری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی او بعنوان یکی از موًسیسن سپاه رشت در تشکیل این نهاد مقدس انقلاب اسلامی شرکت جست و در کسوت مربی آموزش نظامی و فرماندهی واحد عملیات نقش بسزایی را در آموزش نیروهای سپاهی به انواع تاکتیکهای نظامی و شیوه های رزمی تحت تعلیم وآموزش قرار داد . ایشان مدتی فرماندهی پادگان المهدی چالوس را بعهده گرفت و در ساماندهی به اوضاع پادگان رنج فراوانی رامتحمل شد.وی در دوران اوج شرارت های منافقین کوردل و دیگر گروهکهای منحرف شرق و غرب با توجه به تخصص نظامی که داشت به اتفاق سایر همرزمانش مبارزه ای بی امان با دشمنان نظام نمود . او در پاک سازی جنگلهای گیلان از لوث وجود افراد فتنه جو و تروریست بسیار کوشید . حاج محمود نه تنها درگیلان بلکه در استان کردستان و در آزادسازی پاوه از لوث وجود کومله و دمکرات به همراه شهید جلیل القدر چمران مردانه جنگید .با شروع جنگ تحمیلی نیز بسوی جبهه ها شتافت ، او در منطقه سرپل ذهاب مسئولیت حفاظت از پادگان ابوذر را داشت و توانست از سقوط حتمی پادگان جلوگیری نماید . حاج محمود در جنوب کشور نیز دلاوریهای دیگری آفرید و در طی اعزامهای پی درپی به جنوب و غرب کشور بارها مجروح گردید ولی آنی دست از مبارزه با متجاوزین کفار دست نکشید .جایگاه ایشان همیشه در پست های حساس و مسئولیت آفرین و پرخطر بود از جمله مسئولیت گروه ضربت عملیات جنگل و فرماندهی عملیات جنگلهای گیلان برای سرکوبی ایادی استکبار جهانی ، فرماندهی گردان رزمی ، معاونت طرح و عملیات تیپ قدس ، قائم مقام ستاد لشکر قدس و ریاست ستاد لشکر قدس برشانه های ستبر ایشان سنگینی می کرد، لیکن با شجاعت ، مدیریت ، سعه صدر ، قدرت و توانمندی عالی که داشت با توفیق در عملیاتها نشان داد که از شایستگی های خاصی برخورداربود .

حاج محمود با تواضع و اعتماد بنفسی که داشت در اوج  مشکلات بیشتر می درخشید واز هر حیث الگویی مناسب برای سایر همرزمانش بود . این سردار سر افراز اسلام و انقلاب در سال 1360 زندگی مشترکش را با همسر مکرمه اش  بنیان نهاد و حاصل پیوند مقدسش دو عطیه الهی می با شند. حاج محمود نه تنها در میان خانواده و بستگان و همرزمانش گرامی بود حتی تمامی مردم خدا جوی رشت به او افتخار می کردند بلکه همواره یاد و خاطره اش مایه افتخار و مباهات گیلانی و بلکه هر ایرانی خواهد بود. سرانجام حاج محمود همانند دیگر همرزمانش زیستنن دراین دنیای فانی برایش دلتنگ وحزن آور بود، ساعاتی پس از شنیدن مژده بشارت شهادت در عالم خواب(رویا) از دوست و همرزمش شهید میثم محمد بیگلو روح بلندش سبکبال و عاشق بر فراز قله های رفیع کدو در حاجی عمران ( محورعملیاتی کربلای 2 ) بر اثر ترکش گلوله توپ دشمن دعوت حق را لبیک گفت و در دیارجانان رحل اقامت افکند و خدایش خونبهایش گردید .

 



نوشته شده در پنج شنبه 90/7/21 ساعت 9:35 عصر توسط م کرمی + لینک ثابت نظر

فرازهایی از وصیت‏ نامه شهید احمد کاظمی

خداوندا! روزی شهادت می‏خواهم که از همه چیز خبری هست، الا شهادت

  ... خداوندا! فقط می‏خواهم شهید شوم، شهید در راه تو. خدایا مرا بپذیر و در جمع شهدا قرار بده. خداوندا روزی شهادت می‏خواهم که از همه چیز خبری هست، الا شهادت...

با تمام وجود درک کردم که عشق واقعی تویی و عشق به شهادت بهترین راه برای دست یافتن به این عشق است.

نمی‏دانم چه باید کرد؛ فقط می‏دانم زندگی در این دنیا بسیار سخت می‏باشد. واقعاً جایی برای خودم نمی‏یابم، هر موقع آماده می‏شوم چند کلمه‏ای بنویسم، آن­قدر حرف دارم که نمی‏دانم کدام را بنویسم؟ از درد دنیا، از دوری از شهدا، از سختی زندگی دنیایی، از درد دست خالی بودن برای فردای آن دنیا و هزاران هزار حرف دیگر که در یک کلام اگر نبود امید به حضرت حق واقعاً چه باید می‏کردیم؟!

راستی چه بگویم؟ سینه‏ام از دوری دوستان سفر کرده، از درد، دیگر تحمل ندارد. خداوندا! تو کمک کن چه کنم؟ فقط و فقط به امید و لطف حضرت تو امیدوار هستم. خداوندا! خود می‏دانم بد بودم و چه کردم که از کاروان دوستان شهیدم عقب مانده‏ام و دوران سخت را باید تحمل کنم. ای خدای کریم! ای خدای عزیز و رحیم و کریم! تو کمک کن به جمع دوستان شهیدم بپیوندم.

خداوندا! خودت کمک کن. خداوندا! تو را به خون شهدای عزیز و همه بندگان خوبت قسم می‏دهم شهادت را در همین دوران نصیب بفرما. و توفیقم بده هر چه زودتر به دوستان شهیدم برسم.



نوشته شده در سه شنبه 90/7/12 ساعت 4:43 عصر توسط م کرمی + لینک ثابت نظر

زنده نگه داشتن یاد شهدا

 شهدا وجه باقی حق تعالی هستند. ما خاکیان کجا و زنده نگه داشتن یاد شهدا کجا. شهدا هستند که به زندگانی مجازی بقا داده اند. شهید میوه شجره مبارکه ای است که ریشه در در خاک دارد و شاخه هایش سر به آسمان می ساید. یاد و خاطره شهدای بزرگوار با دلهای مؤمنین که حرم سرا... و لوح محفوظ الهی است، همواره خواهد بود.بکوشیم تا در حد بضاعت خود یاد شهدا را گرامی بداریم که این موهبتی برای نفوس خودمان است و وسیله تقرب ما. 



نوشته شده در سه شنبه 90/7/12 ساعت 4:39 عصر توسط م کرمی + لینک ثابت نظر

هفته دفاع مقدس

 وَاَعِدّوا لَهم مااستطعتم من قوه و من رباط الخیل ، ترهبون به عبدوالله و عدوکُم . «سوره انفال آیه 60»
وقتی سرزمین توسط دشمن مورد تعرض وقایع شد، هنگامیکه دشمن خارجی دست تعدی به سوی ملتی دراز کرد در صدد اشغال وظلم وستم در حق مردم آن ملت برآمد، دفاع عاقلانه‌ترین و شرافتمندانه‌ترین کاری است که آن دست می‌یازد. این یک اصل پذیرفته شده انسانی در نزد تمام ملل ونحل است. کسی در زیر سقف این گنبد کبود نیست که ذره‌ای غیرت در وجودش باشد و نسبت به اشغال یا ظلم وتعدی سرزمینش توسط بیگانگان بی‌تفاوت باشد واگر باشد به اعتقاد خردمندان ، از دایرة آدمیت و غیرت بیرون است.
دین مقدس اسلام ، دفاع از سرزمینهای اسلامی‌و مظلومانی که مورد ظلم واقع شده‌اند(چه مسلمان و چه غیرمسلمان) را در سرلوحه دستورات خود دارد. خداوند در قرآن کریم ،مرتب به مسلمانان دستوردفاع مبارزه با ظالمین ، مشرکین و کافرین را می‌دهد . اسلام لحظه‌ای خاک سرزمینهای اسلامی‌را زیر چکمه بیگانگان تحمل نمی‌کند .مسلمانانی که از جهاد شانه خالی می‌کنند و در عرصه کارزار شرکت نمی‌کنند، بشدت مورد مذمت قرآن و اولیاء‌اسلام هستند . اساساٌ هیچ مردم وزن غیرتمند و با شرفی (چه مذهبی و غیرمذهبی ) وجود اجنبی را در خانه و کاشانه خود تحمل نمی‌کند.مرگ بسی شیرینتر و زیبنده‌تر برای مسلمان می‌باشدتا وجود اجنبی درخانه خود.
سی ویکم شهریور سال 1359 روزی است که صدام عفلقی به تحریک وپشتیبانی آمریکاو شیوخ عرب ، جنگ تمام عیاری را به نظام نو پای جمهوری اسلامی‌تحمیل کرد. او با بی شرمی‌تمام قرارداد الجزایر را برابر دوربین تلویزیونها پاره کرد وگفت: که از نظر ما این قرارداد اعتباری ندارد و با تمام لشکریان خود به ایران حمله کرد.تجاوز نظامی‌عراق به ایران طولانی‌ترین جنگ را بعد از جنگ جهانی دوم بوجود آورد. جنگی که علیرغم همه کمکهای دنیای استکبار، همه امیدهایشان را در نابودی انقلاب اسلامی‌وقلع وقمع حاکمیت انقلابی و سازش ناپذیر نقش برآب کرد. برای همه دنیا واضح و روشن بود که این جنگ هدفی جز براندازی نظام جمهوری اسلامی‌ایران نداشت.همه امید وآرزوی استکبار جهانی در پیروزیهای صدام نهفته بود، تا شاید توسط این ابله بتواند انقلاب و نظام نو پا را به تسلیم وادارد. مثل همیشه لطف وعنایت خداوندی شامل ملت مظلوم ومسلمان ایران شد وتوطئه‌ای که برای براندازی اعتقادات وارزشهای این ملت طراحی شده بود، باعث محکمتر شدن پایه‌های نظام اوو تزلزل در ارکان کفر گردید. ملت مسلمان وشجاع ایران با تأسی به ائمه هدی? و تبعیت از رهبری آگاه ونترس، یکپارچه بپا خاستند و اسلحه بدست گرفتند.
ایران در زمانی کوتاه تبدیل به یک پادگان نظامی‌شد وبرابر دشمن دژ مستحکمی‌تشکیل دادند . در مخیله دشمن هم نمی‌گنجید که یم ملت در عرض این مدت کم رزمنده،و جنگجو بشوند.صدام که خوابهای خوش ، تسلط بر خلیج فارس و ژاندارمی‌خاورمیانه را می‌دید،با سیلی،دلیر مردان سپاه اسلام از خواب پرید وخود را در محاصره باتلاق حماقت وخودخواهی یافت. شروع به عجز وناله واستمداد از دیگران نمود.فریاد صلح طلبی‌اش گوش فلک را کر کرد. اما حمله‌های سلحشوران سپاه اسلام در عرصه‌های پیکار،زندگی را بر صدام جهنم کرد.
هشت سال کشور مظلوم و توانای ایران در آتش وخون رقصید و جوانانش به همه دنیا حالی کردند که هر دستی به قصد تعدی به سمت این مرز و بوم دراز شود، قطع خواهد شد. هشت سال سراسر نیرو ، مقاومت وحماسه و هشت سالی که بی‌شک در تاریخ این سرزمین بیادماندنیست و نه زرین برگ که خونین‌ترین است. هیچ دستی،هیچ قدرتی وهیچ عاملی قادر نیست این دوران خدایی را از تاریخ این ملت پاک کند.اگر کسی قادر بود آفتاب را از گنبد کبود حذف کند،آنگاه خواهد توانست دوران شهامت ،شجاعت ورشادت دفاع مقدس را از تاریخ این مرز وبوم حذف نماید. در هر جای این کره خاکی،آزاده‌ای نفس می‌کشد ،بدون شک جوانمردیها وشهادت طلبیهای مردان وزنان غیور ایرانی را در سینه زنده نگه خواهد داشت.
در دوران دفاع مقدس، معنویات چون اقیانوسی عظیم در میان ملت وخصوصاً جبهه‌ها موج می‌زند و نغمه‌های الهی لحظه‌ای از وزیدن باز نایستادند. هشت سال دفاع مقدس خداوند کریم لحظه‌ای عنایتش را از ملت ایران دریغ نکرد. محبت و برادری را در میان ملت افزوده کرد ورشد وآگاهی وتوان رزمی‌و خودباوری را درمیان ملت موحد ما متبلور ساخت و شکوفایی و بالندگی عرصه صنعت ف سازندگی را بدنبال داشت.

 --------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

حضرت امام      دفاع از حق واسلام، از بزرگترین عبادات است.

                                 «صحیفه نور جلد 2 صفحه 88 ، 22/5/57»




نوشته شده در پنج شنبه 90/6/31 ساعت 6:30 عصر توسط م کرمی + لینک ثابت نظر

دفاع مقدس از دیدگاه مقام معظم رهبری

 دوران دفاع مقدس، اوج افتخارات ایران است.       «روزنامه کیهان 6/7/73»



نوشته شده در پنج شنبه 90/6/31 ساعت 6:15 عصر توسط م کرمی + لینک ثابت نظر

ذوق و شوق نینوا کرده دلم

 

  کربلا

ذوق و شوق نینوا کرده دلم                                   چون هوای جبهه ها کرده دلم
بود سنگر بهترین مأوای من                                  آه جبهه کو برادرهای من!
 ما طواف جبهه را لایق شدیم                               طیبه الله هشت سال عاشق شدیم
در تمام سالهای عشق و جنگ                             مهر در سجاده ی ما شد فشنگ
سنگر خوب و قشنگی داشتیم                              روی دوش خود تفنگی داشتیم
جنگ ما را لایق خود کرده بود                               جبهه ما را عاشق خود کرده بود
داشتیم ای دوست شبهای خطر                           سایه ی صاحب زمان را روی سر
نفرت از هر خودستایی داشتیم                            خلق و خوی روستایی داشتیم
آسمان تکبیر ما را دوست داشت                          هر حسینی کربــــــــلا را دوست داشت
روزها در عشق پر پر می زدیــــــم                         در دل شبها منور می زدیـــــــــم

 بارها دیدم عروج سرخ یار                                    ذبح مرغ حق به دست تیر پار
میم زمیدان عبورم می کشیـــــــد                         شیه ی اسبی به شورم می کشید
هر بسیجی جان نثار عشق بود                           در شب حمله شکار عشق بود
گل دمید از خونشان در زمین کربلا                        آهوان کوچک موسی الرضــــــــا(ع(
سرزمین نینوا یادش بخیــــــــر!                            کربلای جبهه ها یادش بخیــــر!
 گریه هایم آه حسرت خورده اند                           چکمه هایم خاک قربت خورده اند
یاد روزی که بسیجی می شدیم                          شمع شبهای دو گیتی میشدیم
یاد آنروزی که در خمپاره ها                                 جمع می کردیم پاره پاره ها
هر بسیجی اقتدا بر شمع کرد                             پاره های جان خود را جمع کرد
تا ابد شــــام پریشانی مــــــا                              داغ قربت روی پیشانی مــا
 



نوشته شده در پنج شنبه 90/6/31 ساعت 6:7 عصر توسط م کرمی + لینک ثابت نظر

پیام رهبر انقلاب

article thumbnailامروز خون شهیدانمان جان تازه‌ای به امت اسلام بخشیده است

رهبر انقلاب در پیامی فرمودند: امروز با پیشرفت و درخشش کشور و تأثیر عمیق آن در بیداری عالم اسلام، بار دیگر ارزش مجاهدت فداکارانه‌ی شهیدان عزیز ما آشکار گشت. خدای حکیم و قدیر را سپاسگزاریم که خون شهیدان ما ضایع نگشت و این فداکاری‌ها جان تازه‌ئی به امت اسلام بخشید.



نوشته شده در پنج شنبه 90/6/31 ساعت 5:54 عصر توسط م کرمی + لینک ثابت نظر

شهدای کربلای دو

شهید محمود کاوه، از فرماندهان سپاه پاسداران ایران در 8 سال جنگ ایران و عراق است که در یازدهم شهریور بر روی ارتفاعات 259 حاج عمران شهید شد. در این زمان او مسئولیت فرماندهی لشکر ویژه شهدا را بر عهده داشت.
گوشه‌ای از وصیت نامه شهید محمود کاوه
دشمن باید بداند و این تجربه را کسب کرده باشد که هر توطئه‌ای را که علیه انقلاب طرح‌ریز کند، امت بیدار و آگاه با پیروی از عزیز، آن را خنثی خواهد کرد. آینده جنگ هم کاملاً روشن است که پیروزی نصیب رزمندگان اسلام خواهد شد و هیچگاه ما نخواهیم گذاشت که خون شهیدانمان هدر رود.
 آزمون الهی ، محمد کاوه «پد ر شهید»

از سر شب حالتی داشت که احساس می کردم می خواهد چیزی به من بگوید، بالاخره سر صحبت را باز کرد و گفت: بابا! خبرداری که ضد انقلاب تو کردستان خیلی شلوغ کرده؟ اگه بخوام برم اون جا، شما اجازه می دی؟ گفتم: بله. اجازه می دم، چرا که نه، فرمان امامه همه باید بریم دفاع کنیم. پرسید: می دونین اون جا چه وضعیتی داره؟ جنگ، جنگ نامردیه؛ احتمال برگشت خیلی ضعیفه. با خنده گفتم: می دونم، برای این که خیالش را راحت کنم، ادامه دادم: از همان روز اولی که به دنیا آمدی، با خدا عهد کردم که تو را وقف راه دین و حق کنم. اصلا آرزوی من این بود که تو توی این راه باشی؛ برو به امان خدا پسرم.گل از گلش شگفت. خندید و صورتم را بوسید. بعدها به یکی از خواهرانش گفته بود: آن شب آقاجان، امتحان اللهی اش را خوب پس داد.

 



نوشته شده در شنبه 90/6/19 ساعت 12:12 صبح توسط م کرمی + لینک ثابت نظر