سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یا ذالجلال و الاکرام

   1   2      >

حجاب

دختری با چهره پر از ملال

گفت مادر از تودارم یک سوال

با دلیل روشن و خلق نکو

چیست تعریف حجاب زن بگو

گفت مادر پوشش از سر تابه پاست

آن چه استثنا شده زین حد،دوتاست

گردی صورت یکی ازاین دوتاست

دیگری مچ ، تاسر انگشت هاست

چون شنید این است تعریف حجاب

دخترک ، گفتابه مادر باشتاب

پس چرا باید کنم چادر به سر

ازچه باید روی گیرم بیشتر

گفت مادرپند من را گوش گیر

دخترم ، حق جوی باش وحق پذیر

گرکنی روزی تو منزل را تمیز

آیدت ناگاه مهمانی عزیز

گوید این طفلم چوگشته بی قرار

اندکی نان لطف کن بهرش بیار

گفت دراین لحظه برخورد تو چیست ؟

هیچ گوئی بیش از این مطلوب نیست ؟

دخترک گفتا اگرگوید چنین

من کجاآرم برای او همین ؟

نصف نانی در یک سینی نهم

خامه هم درکاسه چینی نهم

باپنیرو گردو و با نیمرو

جملگی را می گذارم نزد او

چون که محبوبی زمن این کارخواست

هرچه من کوشم برای آن رواست

گفت مادر،حال گواری تو چیست ؟

ازخدامحبوبتر نزد تو کیست ؟

ازچه در امر خدای مهربان

مانکوشیم آن چه باشد در توان

چون حجاب زن بود فرمان دوست

هرچه کامل تر به جاآرد نکوست {1}

  {1}پند حکیم ،ص 22

منبع:کتاب معلم یار دین و زندگی نوشته مریم حجت

 



نوشته شده در چهارشنبه 90/10/21 ساعت 8:49 عصر توسط م کرمی + لینک ثابت نظر

پوشش و عفاف حضرت فاطمه(س)

پوشش و عفاف حضرت فاطمه(س) 
مقدمه
این بحث را با رعایت اختصار بیان می کنیم بدان خاطر که بحث درباره پوشش و عفاف فاطمه – سلام الله علیها – که اسطوره عفت و تقواست بسیار بیمورد به نظر می رسد. مگر ممکن است که در این زمینه غفلت و جهلی باشد که برای بیان و اثبات آن تلاشی لازم باشد؟
آیات متعدد قرآن در خانه پدر حضرت فاطمه – سلام الله علیها – نازل شده و امر به حجابش کرده – مگر ممکن است در این مورد غفلتی پدید آید – آنهم برای زنی که ملکه اسلام والگوی مجسم یک بانوی اسلامی است؟ اینکه در عین حال راجع به آن سخنی به میان می آید بدان خاطر است که:
اولاً سری مباحث مربوط به مکتب حضرت فاطمه – سلام الله علیها – کامل باشد و ثانیاً مرز پوشش و عفاف و حد روابط آزاد مرد و زن ازطریق آن تا حدودی روشن گردد و ثالثاً زن مسلمان بداند بانوی او که حضرت فاطمه – سلام الله علیها – است چگونه زندگی می کرد و چگونه عمل می کرد و این درسی باشد برای آنها.

حجاب و عفاف حضرت زهرا پوشش و عفاف حضرت فاطمه(س)

رمز حجاب و پوشش

بر طبق آیات قرآن وروایات سخن از ستر و پوشش زن است و براساس آنچه که در سنت است اصل بر این است زن بگونه ای مشی و حرکت داشته باشد که در عرصه اجتماعی جز به ضرورت هنوز چشمگیر نداشته باشد و از پوششی برخوردار باشد که حجم بدن و زیبائی او پیدا نشود و این همان مسأله ای است که در جامعه تحت عنوان، حجاب مطرح است.
حجاب برای زنان بر خلاف تصور عده ای عامل مصونیت زن از نگاه های ناروا و پیشگیری از تبدیل شخصیت و ارزش وجودی او به کالای قابل مبادله است، ممکن است آن را از دیدی محدودیت بحساب آورند ولی این محدودیت برای حفظ مصالح عالیتری است که در سایه آن شرافت و شخصیت زن محفوظ می ماند.
ساختمان وجودی مرد و زن بویژه در بعد طلب و تسلیم، و در جنبه پذیرش و رد، و یا در تصرف و انعطاف بگونه ای است که این ستر و پوشش مصلحهً باید توسط زنان اعمال گردد و شوق طلب و دعوت مرد را بهمراه داشته باشد. در غیر این صورت حیات عاطفی و اجتماعی، و به دنبال آن حیات اقتصادی و شخصیتی زن در معرض خطر است و این مسأله ای است که باید در مجلد دیگری مورد بررسی قرار گیرد. فی الجمله این نکته کفایت کننده را باید در نظر داشت که صدور حکم حجاب از سوی پروردگار بدان خاطر نیست که خدای خواسته باشد محدودیتی را برای زن و آزادی و بی بند و باری را برای مرد پدید آورد و یا بی جهت موجب مزیتی و فضیلیتی از فردی برای دیگران شود. اعتماد به امر و نهی حکیمانه خدا ریشه بسیاری از افکار و اندیشه های انحرافی را در این زمینه می زداید.

الگوی عفاف حضرت فاطمه ( سلام الله علیها )

درمسأله پوشش و روابط مرد و زن در اسلام کیست که از نظر الگوئی برتر از حضرت فاطمه – سلام الله علیها – باشد؟ آنچه که او عمل کرد و موضع گرفت حجتی است برای همه زنان در جامعه اسلامی، باید سعی بر این باشد از حضرت فاطمه – سلام الله علیها – عقب نمانند و هم در مواردی از او جلو نزنند. حضرت فاطمه – سلام الله علیها – یک میزان و محک است، یک معیار و وسیله سنجش است.
اگر در گوشه و کنار جامعه انحرافی بچشم می خورد و اگر خدای نخواسته در جاهائی در کوچه و خیابانی از جامعه اسلامی زنان و دختران بی بند و باری حضور دارند بدان خاطر است که یا دین را نمی فهمند و یا اطلاعات دینی درست به گوشش شان نخورده است و البته جمع کسانی که این چنین اند و جداً از حیات الگوئی حضرت فاطمه – سلام الله علیها – بیخبرند اندک نیست.
این نکته مهمی است که باید پیام حضرت فاطمه – سلام الله علیها – را به گوش ها رساند، افراد از منابع مطمئنی باید خبر بدست آورند که او چگونه می زیسته و چه راه و روشی را در ارتباط با مردم اتخاذ می کرده است. یا حضور اجتماعیش چگونه بود و به چه صورتی با دیگران آمد و شد و سخن داشته است.

طرز فکر حضرت فاطمه ( سلام الله علیها )

برای اینکه طرز فکر حضرت فاطمه – سلام الله علیها – در رابطه اش با مردان روشن گردد به سخن زیر توجه شود که راویان آن متعدد و از جمله انس بن مالک از امیرالمؤمنین و دیگران است که قبلاً از آن سخن گفتیم واینک هم مکرر می کنیم. علی – علیه السلام – فرمود نزد پیامبر بودیم و او در منبر بود. پرسید:
- اخبرونی ای شئ خیر للنساء؟ به من خبر دهید و بگوئید چه چیز برای زن از همه چیز بهتر است؟ هر کس سخنی گفت و به نتیجه ای منجر نشد. مردم درمانده و متفرق شدند. من به نزد حضرت فاطمه – سلام الله علیها – آمدم وسؤال پیامبر را تکرار کردم. حضرت فاطمه – سلام الله علیها – فرمود:
خیرللنساء ان لا یرین الرجال ولا یراهن الرجال – بهترین چیز برای زن این است که آنها مردی را نبینند و مردی هم آنها را نبیند.[1] خبر را به پیامبر بردیم تحسین و تأکید کرد و حضرت فاطمه – سلام الله علیها – را در کنار گرفت و فرمود ذریه بعضها من بعض[2].
و یا در شب ازدواج حضرت فاطمه – سلام الله علیها – به هنگامی که او به خانه شوهر رفت از پدرش پرسید تکلیف و وظیفه من وعلی در این خانه چیست؟ و پیامبر کارهای داخل خانه را به حضرت فاطمه – سلام الله علیها – سپرد وکارهای بیرون را به علی – علیه السلام – . حضرت فاطمه – سلام الله علیها – پس از تقسیم کار گفت جز خدا کسی نمی داند که چقدر خوشحال شدم که رسول خدا – صلی الله علیه و آله – مرا از مواجهه با مردان معاف نمود.[3]
در دیدار مردم او ضوابط پوشش را در رابطه با نامحرم کاملاً رعایت می کرد وسعی داشت از غیر محارم کناره گیری داشته باشد[4] و داستان ذیل این سخن را نشان می دهد.

روزی پیامبر به عمران بن حصین فرمود: با من به دیدن فاطمه نمی آیی! عمران گفت چرا یا رسول الله مایل به دیدار او هستم و با هم به سراغ فاطمه – سلام الله علیها – رفتیم. در زدیم و پیامبر از فاطمه – سلام الله علیها – رخصت خواست و فاطمه – سلام الله علیها – اجازه ورود داد. رسول خدا – صلی الله علیه و آله – فرمود کسی همراه من است آیا با او داخل شوم؟ فاطمه – سلام الله علیها – گفت جز پارچه ای پشمین وسیله ای برای پوشش و ستر خود ندارم. رسول خدا – صلی الله علیه و آله – دستور پوشش داد که چنین و چنان خود را بپوشان تا وارد شویم فاطمه – سلام الله علیها – عرض کرد چیزی که سرم را بپوشاند ندارم – پیامبر پارچه ای کهنه به همراه داشت که با این پارچه سرت را بپوشان، و فاطمه – سلام الله علیها – خود را پوشاند وآنان وارد شدند.[5]

دامنه ستر و عفاف

دامنه عفاف او بمیزانی است که حتی از فردی کور ونابینا حجاب می کند، ابن مکتوم بهمراه پیامبر بر حضرت فاطمه – سلام الله علیها – وارد شد. حضرت فاطمه – سلام الله علیها – خود را مستور کرد وکنار آنان آمد. دخترم او کور است و ترا نمی بیند چرا حجاب کردی؟ عرض کرد:
او مرا نمی بیند ولی من اورا می بینم اگر در پرده نباشم او بوی مرا استشمام می کند (کنایه از اینکه آن هم روا نیست) پیامبر فرمود گواهی می دهم که تو پاره تن منی اشهد انّک بضعه مِنی[6].همانگونه که می ببینید حضرت فاطمه – سلام الله علیها – از جهت عفاف در کمال اوج است و زن مسلمان اگر بانویی چون حضرت فاطمه – سلام الله علیها – دارد باید از او تبعیت کند نه دیگران.

مقدار حجاب از دیدگاه مراجع

آری،اینکه حدی کمتر از آن را مراجع تقلید و فقها اجازه دادند، بدان خاطر است که عُسر و حرَجی در میان نباشد و کسی به خاطر احساس در بند بودن، خویشتن را گرفتار نبیند وگرنه برای آنکس که خواستار حفظ عفت است و می خواهد همگام حضرت فاطمه – سلام الله علیها – باشد چاره ندارد جز آنکه اینچنین بیندیشد و عمل کند.

صورت جنازه حضرت فاطمه ( سلام الله علیها )

حضرت فاطمه – سلام الله علیها – در امر ستر و عفاف حتی برای پس از مرگ خود در اندیشه بود. به اسماء که محرم رازش بود فرمود: خوش ندارم بر جسد زن پس از مرگ جامه ای افکنند و حجم بدن را ورای جامه نمایان باشد در این باره چه می اندیشی؟ اسماء گفت در حبشه چیزی در مورد تابوت دیدم که اینک صورت آن را بر تو نشان می دهم.
چند شاخه تر گرفت و آنها را خم کرد و به صورت عماری درآورد و متذکر شد که جسد مرده را در دورن آن قرار می دهند و حجم بدن نمایان نمی شود. حضرت فاطمه – سلام الله علیها – آن را دید و پسندید و فرمود چیز خوبی است نقش زن و مرد در آن از هم متمایز نیست. و چون وفات یافتم تو مرا بشوی ونگذار کسی بر کنار جنازه ام بیاید و مرا در این گونه از تابوت گذارده (7) و در دنباله آن در برخی از روایات آمده است که فاطمه – سلام الله علیها – فرمود: سترتنی سترک الله، مرا پوشانده ای خداوند تو را بپوشاند (و می گویند تابوت محمل گونه، از آن زمان پدید آمد).

زینت های آن حضرت

توصیه و دستور اسلامی این است که زن خود را زینت کند ولی برای شوهر، متجمل باشد ولی در خانواده و برای همسر. و اسلام آن را یک وظیفه برای زن می داند و لذّات پدید آمده از آن را لذّاتی مشروع و حلال. در آنچه که مربوط به بیرون است اسلام اصرار دارد که زن متجمل نباشد، خود را به بوئی خوش نیاراید لباس شهرت نپوشد، در وسط خیابان راه نرود، از کفش و پای او صدائی برنخیزد و… و حضرت فاطمه – سلام الله علیها – این چینن بود و در تمام مدت عمر چنان عمل می کرد.
روایات ما سخن از این دارند که حضرت فاطمه – سلام الله علیها – خود را برای همسر خویش آراست وحتی در یکی از جنگهای صدر اسلام که علی بسلامت از جنگ باز می گشت حضرت فاطمه – سلام الله علیها – خود را آرایش کرد و به استقبال علی رفت، و این لذت حلالی است که اسلام بر آن صحه گذارده و بانوی اسلام بدان عامل است و ما قبلاً در این مورد سخن گفته ایم.
در عین حال این سخن پیامبر – صلی الله علیه و آله – هم برای بیرون محیط خانه مطرح است که فرموده بود:
« یا فاطمه ما من امراه تزینت حسنه»، ای فاطمه زنی نیست که خود را بیاراید، «و خرجت من بیتها باحسن ملبوس»، ازخانه خود با زیباترین پوشش خارج شود، «حتی ینظر الیها الناس» و در پی آن در دید و منظر مردم قرار گیرد، « الا لعنها ملائکه السموات السبّع و الارضین» جز آنکه فرشتگان آسمان هفت گانه و زمین ها بر او لعنت فرستند، «و کانت فی غضب اللّه حتی تموت»، او هم چنان در خشم وغضب خداست تا بمیرد،«و یمور بها الی النار» و فرمان می دهد او را در دوزخ اندازند.
در عین حال در عین چنان پوشش و عفافی، زن می تواند به ضرورت نیاز جامعه و خودش حضور اجتماعی داشته باشد، از حق خود و خانواده، و از حق شرافت جامعه و اسلام دفاع کند.

پوشش مانعی برای کار و جهاد نیست

پوشش و ستر مانع حق گوئی و حق طلبی، وحتی مانع کار و تلاش نیست، حضرت فاطمه – سلام الله علیها – در عین چنان پوشش و ستر و در عین خانه داری و فرزندی داری :
معین و همکار همسر است، دارای حضور اجتماعی به موقع است، در مسیر هدایت زنان و بانوان است، خط سیاسی روشنی را تعقیب می کند، حق طلب است، مبارز است و در برابر ناروایی ها و نامرادی ها با تمام وجود می ایستد و حتی خلیفه زمان را به محاکمه می کشاند.
تاریخ فریقین پر است از اینگونه تلاش ها و اقدامات و این از یکسو پاسخی است به آنها که حجاب را عامل محدودیت و قید وبند برای کار و تلاش اجتماعی معرفی می کند و از سوی دیگر درسی است برای همه آنها که می خواهند در صراط مستقیم و وادی حق در سیر و سعی باشند.


[1] . منتهی الامال، ج 1 ص 133.
[2] . سوره آل عمران، آیه 34.
[3] . وسایل الشیعه، ج 14، ص 122.
[4] . ریاحین الشریعه، ج 1 ص 216.
[5] . حلیه الاولیاء، ج 2، ص 42.
[6] . منتهی الامال، ج 1، ص 134.

منبع:http://piy.ir/yasin



نوشته شده در دوشنبه 90/10/19 ساعت 9:17 عصر توسط م کرمی + لینک ثابت نظر

زکات زیبایی



نوشته شده در یکشنبه 90/10/18 ساعت 12:36 صبح توسط م کرمی + لینک ثابت نظر

حجاب؛ حلقه گمشده آرامش دختران

حجاب پاسدار ارزش‌هایی است که اسلام برای زن مقرر فرموده است و امروز این مهم حلقه گمشده آرامش دختران جوان ما شده است.

وجود حجاب سبب می‌شود که زن ارزش خود را از حد یک کالای تجاری یا وسیله‌ای برای بهره‌دهی بیشتر بالاتر ببرد و هم خود برای خویش ارزش قائل باشد و هم جامعه را وادار به احترام کند.

حجاب سنگر زن است یعنی او را در برابر حملات فرهنگ‌های وارداتی حفظ می‌کند به تعبیر دیگر داشتن پوشش اسلامی در جامعه سبب می‌شود که هیچ زنی به زن دیگر به لحاظ ظاهر برتری نداشته باشد در این بین همه با هم برابر می‌شوند و سعی می‌کنند که مسلمانان خدمتگذار جامعه باشد و اهمیتی نخواهند داد که زنان دیگر چگونه لباس پوشیده‌اند.

حجاب در دنیای امروز یک ضرورت است اگر ما به تاریخ دقیق شویم در می‌یابیم که زن همیشه به واسطه زیباییش مورد سوء استفاده قرار گرفته است اما اسلام می‌گوید که زن باید زیبایی خود را بپوشاند و آن را جز همسر به دیگری عرضه نکند، بدین طریق است که زن می‌تواند یک مسلمان واقعی باشد.

ما مسلمان هستیم اما به دستورات اسلام آن چنان که باید عمل نمی‌کنیم، ما شاید بیش از دیگرانی که نام مسلمان ندارند در قبال این مذهب باید پاسخگو باشیم و این نعمت مسلمان بودن را باید شاکر بود. آری باید بدانیم دشمن به هیچ نوع پوششی خواه چادر باشد خواه مانتو و روسری تمایل ندارد و آنچه او می‌خواهد بی‌حجابی و به ابتذال کشیدن جامعه و به دنبال آن تسلط به کشور است.دشمنان وقتی از ما خشنود می‌شوند که همان وضع غرب بلکه بدتر از‌ آن را در کشور ما به وجود آورند.استعمارگران از وجود زنان برای حفظ منافع خویش می‌خواهند استفاده کنند و از جایی که حجاب اسلامی زن را سدی در برابر خود می‌بینند همواره علیه حجاب تبلیغات می‌کنند.

زنان مسلمان فقط با حفظ حجاب می‌توانند علیه مفاسد و بی‌بند و باری که قدرت‌های شرق و غرب به ویژه غربی‌ها مروج آن هستند مبارزه کنند.حقوقی که خداوند به زنان ما عطا کرده است درست همان چیزی است که بشر نسبت به ایجاد یک جامعه ایده‌آل و عالی به آن نیاز دارد و اگر زن مسلمان خود را تسلیم دستورات خداوند کند مقام و موقعیتی برتر از تمامی مکاتب دنیا خواهد داشت.به راستی که دفاع زنان ما از حجابشان در قضیه کشف حجاب رضاخانی یک حماسه غرورانگیز در تاریخ ملت ما است.

ماجرای دردناک مسجد گوهر شاد و آن جمع کثیری که در مخالفت با بی‌حجابی رضاخانی با دست خالی در برابر اسلحه ایستادند و کشته شدند سند افتخار ملتی است که تا پای جان می‌کوشند تا از معنویت و فرهنگ الهی خود دفاع کنند.

منبع: http://pooshesh.medu.ir



نوشته شده در یکشنبه 90/10/18 ساعت 12:20 صبح توسط م کرمی + لینک ثابت نظر

چرا حجاب؟

واقعا حجاب مهم است؟ چرا تا این اندازه اسلام بر روی آن تاکید دارد به حدی که ضرورت حجاب مورد اتفاق شیعه و سنی است؟  و چرا برخی کشور های غربی و غیر اسلامی مانند فرانسه و ترکیه نسبت به آن این چنین حساسیت نشان می دهند و برای زنان محجبه محدودیت ایجاد می کنند؟ چرا نسبت به آنان تبعیض  قائل می شوند و انواع فشارها را بر آنها وارد می کنند؟ امروزه نمونه این فشارها را در این کشورها زیاد می بینیم به طور مثال می توان به اخراج پیرزنی از یک بیمارستان در ترکیه اشاره کرد که به علت داشتن همراه محجبه اخراج شد. اهمیت مسئله حجاب تا حدی است که سکولارها در ترکیه روسری را نماد اسلام سیاسی می دانند.

آنها به خوبی متوجه جایگاه زنان و حجاب آنان در عفاف جوامع اسلامی شده اند که به هر صورت در صدد ضربه زدن به آن هستند تا بتوانند از طریق آن به اهداف خود دست پیدا کنند.بر خلاف ادعای غرب، زن در اسلام از جایگاه والایی برخوردار است، اهمیت مقام زن را در جمله ای زیبا از امام خمینی می شود درک کرد: (( از دامن زن مرد به معراج می رسد.)) با قدری تامل می توان به حقیقت این جمله دست یافت یقینا وقتی زنان جامعه ای خوب و باحیا باشند، مردان آن جامعه نیز از تربیتی صحیح و نیکو بهره مندخواهند بو د و تاثیر زنان بر زندگی مردان انکار ناپذیر است.غربیان نیز به درستی این سخنان پی بردند و درصدد ضربه زدن به ما هستند، آنها فهمیده اند که از مواردی که می توان با آن به حیا زنان آسیب وارد کرد حجاب آنان است. 

اماحجاب

در باب پیدا شدن حجاب نظریات گوناگونی مطرح شده است که غالبا این دلایل برای ظالمانه یا جاهلانه جلوه دادن حجاب بیان شده است. از جمله این دلایل عبارتند از: میل به ریاضت و رهبانیت (ریشه فلسفی)، عدم امنیت و عدالت اجتماعی (ریشه اجتماعی)، پدر شاهی و تسلط مرد بر زن و استثمار نیروی وی در جهت منافع اقتصادی مرد (ریشه اقتصادی)، حسادت و خود خواهی مرد(ریشه اخلاقی) و عادت زنانگی و احساس او به اینکه در خلقت از مرد چیزی کم دارد به علاوه مقررات خشنی که در زمینه پلیدی او و ترک  معاشرت با او در ایام عادت وضع شده است که شهید مطهری در کتاب مسئله حجاب خود به بیان هر یک از این علل می پردازد و ضمن انتقاد به آنها، ثابت می کند که اسلام در فلسفه اجتماعی خود به هیچ یک ازاین جهات نظر نداشته است.

واقعا حجاب مهم است؟
فلسفه پوشش در اسلام

فلسفه پوشش در اسلام شامل مواردی می شود که هر کدام به جنبه های روانی، خانوادگی، اجتماعی، بالا بردن احترام زن و جلوگیری از ابتذال او برمی گردد. در واقع پوشش زن در اسلام در این است که زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه گری و خودنمایی نپردازد.

زنان چون مظهر جمال خداوند هستند و همینطور به این دلیل است که میل به خود نمایی و خود آرایی دارند، پوشش در اسلام به آنها اختصاص یافته است و برای مردان هم مسئله کنترل نگاه بیان شده است.

اما در فلسفه پوشش در اسلام به آرامش روانی نیز توجه شده است که در اثر وجود حجاب و عفاف در زنان این آرامش برای جامعه به ارمغان می آید. در صورت عدم آن و از بین رفتن حریم میان زن و مرد هیجانها و التهابهای جنسی افزایش می یابد و باعث می شود که جامعه آرامش خود را از دست بدهد و دچار تزلل شده و افراد آن به بیماری های روحی مبتلا شوند، این با توجه به روح سرکش و غریزه اشباع نشدنی انسان قابل درک است.

جنبه دیگر فلسفه پوشش جنبه خانوادگی است که به استحکام پیوند خانوادگی برمی گردد، این کاملا واضح است که زن اگر زیبایی های خود را در خانه و برای همسر خود محدود کند هم به تقویت بنیان خانواده ی خود کمک می کند و هم به آرامش روانی جامعه و جلوگیری از ایجاد فساد در آن، با رواج یافتن التذاذهای جنسی در سطح جامعه و بیرون از محیط خانه باعث آسیب های اجتماعی از جمله گریز جوانان از ازدواج می شود.

جنبه اجتماعی حجاب به استواری اجتماع مربوط می شود. همانطور که در مورد قبلی مطرح کردیم کشیده شدن التذاذهای جنسی از محیط خانه به اجتماع علاوه بر بروز آسیب های اجتماعی متفاوت، باعث تضعیف نیروی کار و فعالیت جامعه می شود

شهید مطهری در این باره می فرمایند که بر عکس آنچه که مخالفین حجاب خرده گیری کرده اند و گفته اند: ((حجاب موجب فلج کردن نیمی از افراد اجتماع است)) بی حجابی و ترویج روابط آزاد جنسی موجب فلج کردن نیروی نیمی از افراد اجتماع است. و این کاملا در کشورهای غربی معلوم است و چه رسوایی هایی که در اینباره در این جوامع پیش آمده و می آید.

و بالاخره آخرین جنبه که  بالا بردن احترام زن و جلوگیری از ابتذال او است موجب ارزش و احترام زن میگردد، زنان هر چقدر که در جامعه و در رفتارشان با نامحرمان عفیف تر و با وقار تر باشند بر ارزششان افزوده می شود و احترامشان بیشتر می شود و مردان اجازه هر نوع برخوردی با آنان را به خود نمی دهند.حال غرب با توجه به حجاب و اهمیت آن در سلامت جوامع اسلامی سالهاست که درصدد ضربه زدن به آن درآمده تا بتواند از طریق آن به پاکی زنان ضربه وارد کند و از طریق این ضربه است به راحتی می تواند به تمامی جامعه آسیب زند و به سمت نیل باهداف خود پیش برود.

منبع: http://pooshesh.medu.ir



نوشته شده در یکشنبه 90/10/18 ساعت 12:15 صبح توسط م کرمی + لینک ثابت نظر

عفاف و حجاب در کربلا

کرامت انسانی زن، در سایه عفاف او تامین می‌شود. حجاب نیز یکی از احکام دینی است که برای حفظ و پاکدامنی زن و نیز حفظ جامعه از آلودگی‌های اخلاقی تشریع شده است. نهضت عاشورا برای احیای ارزش‌های دینی بود. در سایه آن حجاب و عفاف زن مسلمان نیز جایگاه خود را یافت و امام حسین علیه‌السلام و زینب کبری و دودمان رسالت، چه با سخنانشان، چه با نحوه عمل خویش، یادآور این گوهر ناب گشتند. برای زنان، زینب کبری و خاندان امام حسین علیه‌السلام الگوی حجاب و عفاف است. اینان در عین مشارکت در حماسه عظیم و ادای رسالت حساس و خطیر اجتماعی، متانت و عفاف را هم مراعات کردند و اسوه همگان شدند.حسین بن علی (ع) به خواهران خویش و به دخترش، فاطمه، توصیه فرمود که اگر من کشته شوم، گریبان چاک نزنید، صورت مخراشید و سخنان ناروا و نکوهیده مگویید(1)
اینگونه حالات، در شان خاندان قهرمان آن حضرت نبود، به خصوص که چشم دشمن ناظر صحنه‌ها و رفتار آنان بود.
در آخرین لحظات، وقتی آن حضرت صدای گریه بلند دخترانش را شنید برادرش عباس و پسرش علی اکبر را فرستاد که آنان را به صبوری و مراعات آرامش دعوت کنند. (2)
رفتار توام با عفاف و رعایت حجاب همسران و دختران شهدای کربلا و حضرت زینب، نمونه عملی متانت بانوی اسلام بود. امام سجاد (ع) نیز تا می‌توانست، مراقب حفظ شوون آن بانوان بود. در کوفه به ابن زیاد گفت: مرد مسلمان و پاکدامنی را همراه این زنان بفرست، اگر اهل تقوایی! (3)
به نقل شیخ مفید: پس از کشته شدن امام حسین(ع) وقتی گذر عمر سعد نزد زنان و دختران امام شهدا افتاد، زنان بر سر او فریاد زدند و گریستند و از او خواستند که آنچه را از آنان غارت شده به آنان باز گردانند، تا به وسیله آنان خود را بپوشانند.(4)
به نقل سید بن طاووس، شب عاشورا امام حسین (ع) در گفت ‌و گو با خانواده‌اش آنان را به حجاب و عفاف و خویشتن‌داری توصیه کرد. (5)
روز عاشورا وقتی زینب کبری(س)، بی‌طاقت شد و به صورت خود زد، امام به او فرمود: آرام باش، زبان شماتت این گروه را نسبت به ما دراز مکن. (6)
در حادثه حمله دشمن به خیمه‌ها و غارت آنچه آنجا بود، زنی از بنی بکر بن وائل از بانوان حرم دفاع کرد و خطاب کرد که: ای آل بکر بن وائل! آیا دختران پیامبر را غارت می‌کنند و جامه‌هایشان را می‌برند و شما می‌نگرید؟ (7)
دختران و خواهران امام، مواظب بودند تا حریم عفاف و حجاب اهل‌بیت پیامبر تا آنجا که می‌شود، حفظ و رعایت شوم. ام کلثوم به مامور بردن اسیران گفت: وقتی ما را وارد شهر دمشق می‌کنید از دری وارد کنید که تماشاچی کمتری داشته باشد. و از آنان درخواست کرد که سرهای شهدا را از میان کجاوه‌های اهل‌بیت فاصله بدهند تا نگاه مردم به آنها باشد و حرم رسول‌ الله را تماشا نکنند و گفت: از بس که مردم ما را در این حال تماشا کردند، خوار شدیم.! (8)
از اعتراض‌های شدید حضرت زینب (س) به یزید، این بود که: ای یزید! آیا از عدالت است که کنیزان خود را در حرمسرا پوشیده نگاه داشته‌ای و دختران پیامبر را به صورت اسیر شهر به شهر می‌گردانی، حجاب آنها را هتک کرده، چهره‌هایشان را در معرض دید همگان قرار داده‌ای که دور و نزدیک به صورت آنان نگاه می‌کنند؟! (9)
هدف از نقل این نمونه‌ها نشان دادن این نکته است که هم خاندان امام حسین (ع)، نسبت به حجاب و عفاف خویش مواظبت داشتند، و هم از رفتار دشمن در این که حریم حرمت عترت پیامبر(ص) را نگاه داشته و آنان را در معرض تماشای مردم قرار داده بودند، به شدت انتقاد می‌کردند. با آن که زیردست دشمن بودند و داغدار و مصیبت‌زده از منزلی به منزلی و از شهری به شهری و از درباری به درباری آنان را می‌بردند، با نهایت دقت، نسبت به حفظ‌ شان و مرتبه یک زن پاکدامن و متعهد مراقبت داشتند و در همان حال نیز سخنرانی‌های افشارگرانه و انجام رسالت و تبیین و دفاع از اهداف شهدا باز نمی‌ماندند. حرکت اجتماعی سیاسی، در عین مراعات حجاب و عفاف. و این درسی برای بانوان در همه دوران‌ها و همه شرایط است.

 
‌پی‌نوشت‌ها:
-1 موسوعة کلمات الامام الحسین، ص 406.
-2 وقعة الطف، ص 206.
-3 تاریخ طبری، ج 4، ص 350.
-4 ارشاد، شیخ مفید، ج 2، ص 113.
-5 الملهوف علی قتلی الطفوف، ص 142.
-6 الملهوف علی قتلی الطفوف، ص 151.
-7 همان، ص 181.
-8 همان، ص 142.
-9 همان، ص 218.

منبع : سایت تبیان ، پیام‌های عاشورا، جواد محدثی http://www.tebyan.net

 



نوشته شده در جمعه 90/9/18 ساعت 8:28 عصر توسط م کرمی + لینک ثابت نظر

احادیثی از حضرت علی (ع)در باب حجاب و عفاف

امام علی (ع) فرمودند: کسی که متصفت به پاکدامنی است، از لغزشها مصون می ماند.«غررالحکم، ح 7338»

امام علی (ع)  فرمودند: زکات زیبایی، عفت و پاکدامنی است.«تصنیف غررالحکم، ص 256، ح 5409»

 امام علی(ع)  فرمودند: ثمرة عفت و پاکدامنی، محفوظ ماندن از گناه می باشد.«تصنیف غرر الحکم، ص 256، ح 5423»

 امام علی (ع)  فرمودند: کمال نعمت الهی آراستگی به سخاوت و عفت و پاکدامنی است. «غرر الحکم، ح 5417»

 امام علی (ع)  فرمودند: عفت و پاکدامنی، برترین عبادات است. «الکافی، ج 2، ص 79»

امام علی (ع)  فرمودند: حکمت، با عصمت و پاکدامنی قرین است.«میزان الحکمة، ج 6، باب عصمت»



نوشته شده در جمعه 90/8/20 ساعت 10:11 صبح توسط م کرمی + لینک ثابت نظر

گوهری در صدف

 

اگر آن عده از کسانی که به خود اجازه می دهند با هر نوع پوشش و آرایشی در جامعه حضور یابند، بر این نکته واقف بودند که زن گوهری است که فقط در صدف می درخشد هرگز از صدف حجاب و عفاف بیرون نمی آمدند.

بعضی از زنان با این ادعای واهی که در قرآن کریم اشاره ای به نوع پوشش زنان نشده است، و با تکرار تبلیغات ماهواره ای می گویند حجاب زنان و نوع پوشش برای آنها، موضوعی است که فقط از سوی روحانیون و مفسران مطرح می شود و با چادر در اجتماع حاضر شدن به تفسیر خود آنها برمی گردد و قرآن به چنین موضوعی نپرداخته است، حال آنکه این ادعا را بایستی حمل بر عدم اطلاع گوینده آن کرد ، چرا که طبق نص صریح قرآن در مورد نوع پوشش زنان، آیاتی وجود دارد.

   
http://kayhannews.ir/900420/5.htm

تصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.net



نوشته شده در شنبه 90/8/7 ساعت 6:7 عصر توسط م کرمی + لینک ثابت نظر

نقش حجاب و عفاف در عظمت زن


حجاب و عفاف به عنوان دو ارزش در جامعه بشری و بویژه جوامع اسلامی مطرح است. همواره این دو واژه در کنار هم به کار برده می‌شوند و در نگاه اول به نظر می‌آید هر دو به یک معنا باشند . حجاب امری ظاهری و در ارتباط با جسم است، اگرچه این پوشش برخاسته از اعتقادات و باورهای درونی افراد است ولی ظهور در نشئه مادی و طبیعی دارد یعنی پوشش ظاهری افراد و بویژه زنان را حجاب می‌گویند که مانع از نگاه نامحرم به آنان می‌شود.  عفاف نوعی حجاب درونی است که انسان را از گناه باز می‌دارد.
حفظ چشم، گوش، قلب و تمامی اعضا و جوارح از هرگونه خطا و گناه عفاف است که حاصل این عفت و حجاب درونی، پوشش ظاهری است؛ به تعبیری لطیف‌تر حجاب میوه عفاف است و عفاف ریشه حجاب. برخی افراد ممکن است حجاب ظاهری داشته باشند ولی عفاف و طهارت باطنی را در خویش ایجاد نکرده باشند. این گروه از حجاب، تنها پوسته‌ای و ظاهری بی‌معنا دارند و از سوی دیگر کسانی هستند که ادعای عفاف کرده و با تعابیری همچون؛ من قلب پاکی دارم، خدابا قلبها کار دارد، آدم باید چشمش پاک باشد و... خود را سرگرم کرده و مصداق «لیفجر امامه»‌(بلکه انسان می‌خواهد آزاد باشد و گناه کند- قیامت آیه 5) می‌شوند.
انسان‌هایی چنین باید در قاموس اندیشه خود نکته‌ای اساسی را بنگارند و آن این است که درون پاک، بیرونی پاک می‌پروراند و هرگز قلب پاک موجب بارور شدن میوه ناپاکی به نام بی‌حجابی و بدحجابی نخواهد شد.

امام خمینی(ره) پیام‌آور ارزشهای الهی درباره حجاب و عفاف می‌فرماید: «توجه داشته باشید حجابی که اسلام قرار داده است برای حفظ ارزش‌های شماست. هرچه را که خدا دستور فرموده است- چه برای مرد و چه برای زن- برای این است که آن ارزش‌های واقعی که اینها دارند و ممکن است به واسطه وسوسه‌های شیطانی یا دست‌های فاسد استعمار پایمال شوند این ارزشها زنده بشوند.»

بخشی از نوشته های شهید اوینی در باره حجاب



نوشته شده در شنبه 90/8/7 ساعت 5:21 عصر توسط م کرمی + لینک ثابت نظر

حجاب نمادی از عفاف است

حجاب نمادی از عفاف است و اینکه دشمنان برای دین‏زدایی به سراغ عفاف‏زدایی رفته‏اند، کاملا مشخص است؛ نماد دین اسلام، حجاب و عفاف زن مسلمان است و اگر آنها موفق شوند عفاف را از زنان مسلمان بگیرند، آن وقت توانسته‏اند دین اسلام را هم سرکوب کنند،لذا برای جدایی انسان از هویت و خصلت‏های فطری بشر، مجاری و راه‏هایی را انتخاب می‏کنند تا بتوانند به مقاصد خود برسند.
یکی از این راه‏ها، دین‏زدایی است و از آنجا که مهم‌ترین عنصر هر دینی، مقوله حجاب و عفاف در آن دین است در واقع  با گرفتن عفاف از زنان و جوانان مسلمان می‌خواهند،‌ اسلام را از ما بگیرند. 

تصاویر زیباسازی ، کد موسیقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نویسان ، تصاویر یاهو ، پیچک دات نت www.pichak.net



نوشته شده در شنبه 90/8/7 ساعت 5:0 عصر توسط م کرمی + لینک ثابت نظر