سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یا ذالجلال و الاکرام

روز عرفه، روز بریدن از خاک و پیوند با افلاک .

 الهی! به اندازه­ای که با تو مأنوسم، از خویش گریزانم و به قدری که از نگاه مهرپرور تو می­دانم، از کوچکی خویش هیچ نمی­دانم، که در فهم ذره، آفتاب نمی­گنجد و در نگاه قطره، دریا.

الهی! خاک ارادت و نعمت هدایتت را به من ارزانی دار تا به کرامت وجود تو، سیر سعادت در پیش گیرم و در مهلکه­ غفلت و بی خبری فرو نروم.

الهی! گفتی تو را بخوانم تا اجابتم کنی. گفتی دست­هایم را به سوی تو پرواز دهم تا آشیانشان دهی. اینک، این منم که کوله­بار اعتراف بر دوش نهاده­ام و از پنجره­های نیمه باز امید، شاخه شاخه، گل نیاز می­افشانم.

الهی! ایمان غبار گرفته مرا در باران رحمت خویش شست و شو ده؛ تا در هوای بارانی معرفت افزای تو چهره تازه کنم و از روشنایی حضورت دیده­ام گشوده گردد.

الهی! کوچه­های دلم دلگیرند؛ دلتنگم از سکوت، از تاریکی، از غبار.

الهی! از هر سو به تو می­نگرم، ذره­ای هراس در دل خویش نمی­یابم، که تو، آرامش محضی و مهربانی نامحدود. می­کوشم به عهد خویش بمانم، امّا چه کنم که ضعیف و ناتوانم،تو خود بیاموز شیوه بندگی را به ما!

چقدر شیرین است ساعتها در بر دوست نشستن و زمزمه «الهى الهى»بر لب داشتن؛ ساعتها بر کرانه اقیانوس معرفت دعاى عرفه نشستن و پاى در خنکاى آب زلالش شستن!چقدر زیباست بازگشت همگانى بندگان فرارى به آغوش مهربان خدایى که همه را خواهد پذیرفت؛ مگر نه آنکه خود فرموده ای: «اگر روى گردانان از من شدت شوق مرا به بازگشت‏شان مى‏دانستند، از نهایت شعف جان مى‏دادند»؟!

 الهى! این کهکشان بى‏نهایت رحمت تو و این بنده کوچک شرمسار؛ شاید دیر آمده‏ام، ولى آمده‏ام. به زلال اشک‏هاى جارى بندگان صالحت در صحراى عرفات قسم، ما دور افتادگان از حریم عشق و عرفان را بپذیر!



نوشته شده در شنبه 90/8/14 ساعت 6:34 عصر توسط م کرمی + لینک ثابت نظر